نازلی طهورا نازلی طهورا ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره

❤❤ نازلی قیزیم طهورا ❤❤

همیشه اینگونه بوده...

همیشه اینگونه بوده… همیشه این گونه بوده است کسی را که خیلی دوست می داری زود ازدست می دهی پیش از آن که خوب نگاهش کنی مثل پرنده ای زیبا بال می گیرد و دور می شود فکر می کردی می توانی تا آخرین روزی که زمین به دور خود می چرخد، خورشید ازپشت کوه ها سرک می کشد، در کنارش باشی هنوز بعضی از حرفهایت را به او نگفته بودی… هنوز همه لبخند های خود را به او نشان نداده بودی همیشه اینگونه بوده…   ...
19 خرداد 1391

امام خوبیها

  بچه ها را که می دید، فکر و حواسش به سوی آن ها بال می کشید. اگر کنارش می آمدند، آن ها را با مهربانی تمام نوازش می کرد. به گونه هایشان گُل بوسه می نشاند و به آن ها هدیه می داد. خودش می گفت: «در نجف از حرم که برمی گشتم، بچه ها را با وجود این که کثیف بودند، خیلی دوست می داشتم.» بچه ها هم تا امام را از دوردست می دیدند، دورش جمع می شدند. به او سلام می کردند و به عبایش دست می کشیدند. او مثل پدربزرگ ها عزیز و دوست داشتنی بود. یک روز، یکی از نوه هایش، از پسرک خردسال خود حسین، پیشِ امام گِله کرد و از شیطنت هایش گفت. امام لبخند زد و با چهره ای پدرانه گفت: «من حاضرم ثوابی را که تو از تحمّل شیطنت حسین می بری،...
14 خرداد 1391

حضرت زهرا دلش از یاس بود

  حضرت زهرا دلش از یاس بود ... عشق من پائيز آمد مثل پار ... باز هم ما باز مانديم از بهار  ... بايد از فقدان گل خونجوش بود ... در فراق ياس مشكي پوش بود ... ياس بوي مهرباني مي دهد ... عطر دوران جواني مي دهد ... ياسها يادآور پروانه اند ... ياسها پيغمبران خانه اند ... ياس را يك شب گل ايوان ماست ... ياس تنها يك سحر مهمان ماست ... ياس را آئينه ها رو كرده اند ... ياس را پيغمبران بو كرده اند ... ياس بوي حوض كوثر مي دهد ... عطر اخلاق پيمبر مي دهد ... حضرت زهرا دلش از ياس بود ... دانه هاي اشكش از الماس بود ... داغ عطر ياس زهرا زير ماه ... مي چكانيد عطر حيدر را به چاه ... عشق محزون علي ياس است و بس ... چشم او يك چشمه الماس است و بس ... ...
17 ارديبهشت 1391